نماینده/سيد مسعود علوی: بيداري اسلامي، وزش يک نسيم الهي بر امت اسلام بود و مي رفت با اين نسيم، با توفان ستم تاريخي اي که از سوي غرب در جهان اسلام مي وزيد، مقابله شود. بيداري اسلامي، نويد سقوط ديکتاتورها در بلاد اسلامي و محو سلطه خارجي و پديداري استقلال و آزادي را مي داد. اروپا و آمريکا در برابر اين پديده تاريخي، کاري نمي توانستند بکنند. حکومت هاي ديکتاتوري و وابسته در کشورهاي اسلامي قدرت بازتوليد مشروعيت خود را نداشتند، عقيم بودند، آنها با کمترين تکانه سياسي، آسيب پذير شده بودند. غرب هيچ نسخه اي براي کنترل از بيرون جهت حفظ منافع خود در اين کشورها نداشت، لذا به کنترل از درون يا تغيير از درون، روي آورد.
آنچه امروز در عراق، سوريه، ليبي، نيجريه، سودان و... مي بينيم واقعاً تأسف بار است. شهرهاي سوخته، روستاهاي ويران شده، سرهاي بريده شده بر سر ميله هاي آهنين در ميادين شهرها، زنده سوزي اسير، تجاوز به نواميس، اعدام هاي دسته جمعي زير بيرق ايسم ها و ايست هاي غربي صورت نمي گيرد، اينها با فرياد الله اکبر و لا اله الا الله انجام مي شود! پديده تکفير، همان پديده اي است که در دهه اول انقلاب، امام (ره) از آن به عنوان اسلام آمريکايي ياد مي کرد. اسلام آمريکايي، زمان امام (ره) از حيطه «تئوري» به وادي «عمل» پا نهاده و اين همه جنايت و خشونت، محصول اين حرکت کور است. امت اسلام از اين گردنه عبور مي کند اما اين عبور، مستلزم هزينه هاي مادي و معنوي بسيار است که پرداخت آن اجتناب ناپذير است.
دو دهه قبل در کشورهاي عربي خبري نبود، نخبگان و جوانان سر در گريبان خود داشتند، تحرکي در ميان آنان ديده نمي شد، هر چه گفته مي شد به پا خيزيد و از منافع خود دفاع کنيد و نگذاريد مصالح شما را آمريکايي ها
و اروپايي ها تشخيص دهند، از سنگ صدا درمي آمد از اينها حرفي و کلامي صادر نمي شد! اما الآن آنها صاحب ايدئولوژي، لشکر و حشم و سلاح و مهمات و لشکرکشي هاي چند مليتي شده اند. اين سازماندهي و تحرک را از کجا آوردند؟ چه کساني آنها را تجهيز کردند؟ اين همه خشونت و نفرت از کجا آمد!؟
آنها هر روز در عراق و سوريه و ديگر بلاد اسلامي سر مي برند، آدم
مي سوزانند، قبل از آن بيانيه مي خوانند و جالب است که بيانيه آنها هم به زبان لاتين، گاهي با لهجه آمريکايي و گاهي هم با لهجه انگليسي قرائت مي شود! غرب با اين بيانيه ها مي خواهد به جهان اسلام بگويد با دست خودتان، خودتان را نابود مي کنيم. امت اسلام بايد پيرامون اين مسئله تدبر کند و با هوشمندي در برابر «تغيير از درون» به سبک آمريکايي ها و انگليسي ها بايستد.
ظلم و ستمي که امروز از ناحيه جريان سلفي و تکفيري بر ملت هاي اسلامي مي رود، روزي به پايان مي رسد، چرا که خداوند متعال وعده فرموده؛ «فقطع دابر القوم الذين ظلموا - به کيفر ستمگري، ريشه گروه ظالمان برکنده شد.» (سوره مبارکه انعام، آيه ۴۵) بايد فکري براي پس از آن بکنيم. جريان تکفير در جهان اسلام يک جريان نفاق پيچيده است. انقلاب اسلامي ايران در ابتدا در درون خود با اين پديده رو به رو بود. جريان نفاق در ايران با روشنگري، منزوي شد. خشونت منافقين ده ها برابر خشونت تکفيري ها بود. آنها حتي به کادرهاي وفادار خود هم رحم نمي کردند و بارها در درون تشکيلات خودشان، تصفيه هاي خونين داشتند.
جريان اخوان المسلمين يک گفتمان مسلط در کشورهاي اسلامي است. ما بايد به رهبران اخوان بگوييم راه را از کجا اشتباه آمده اند و چرا
ويروس زدايي از تفکر وهابيت و تکفير در درون خود را آغاز نمي کنند؟ آنها بايد بدانند غلبه اسلام در بلاد اسلامي، از راه خشونت، محقق نمي شود. پيامبر اکرم (ص) رحمت للعالمين بود. او بناي قدرت الهي خود را بر اساس عدل و علم و بسط رحمت خدايي در ميان انسان ها استوار کرده بود. او ريختن خون انسان ها را آن گونه که در جريان تکفيري و سلفي باب شده است، هرگز برنمي تابيد و ساحت مقدس او از اين همه ظلم و تباهي و سياهي، بري بود. امروز رسالت اخوان المسلمين و علماي جهان اسلام اين است که نگذارند چهره نوراني پيامبر (ص) و سيماي درخشان اسلام با خون و تجاوز و خشونت، آلوده شود. جهان تشنه معارف اسلامي است و اين تشنگي با خشونت و بي رحمي، مرتفع نمي شود، با انديشه پاک و تفکر وحياني و آواهاي قرآني سيراب مي گردد. ما در ايران اسلامي بايد چالش هاي فراروي ديپلماسي وحدت بين فرَق اسلامي را مورد بازبيني و بازخواني قرار دهيم. اقتدار اسلام با وحدت و همگرايي مسلمانان در برابر کفار و مشرکين، نمود پيدا مي کند. اقتدار و شوکت اسلام، رهين بازسازي تمدن اسلامي و برقراري تمدن نوين اسلامي است. بازسازي تمدن اسلامي در گرو
شکل گيري امت واحده است. ما براي حرکت به اين سو، نياز به سرمايه گذاري و به ويژه تئوري پردازي داريم. امروز نگاه جهان اسلام به حوزه هاي علميه ايران است. اينکه به همت مراجع عالي قدر، کنفرانس علماي بلاد اسلامي در قم، با استقبال عظيم نخبگان جهان اسلام رو به رو شد، نشانه اين نگاه درست در رفع تشنگي هاي فکري ملت هاي مسلمان است. آنچه امروز ما را از مهلکه ها خارج مي کند تکيه بر فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت (ع)
و نگاه آنها به وحدت مسلمين است؛ نگاهي که در عراق امروز در ديدگاه هاي
آيت الله العظمي سيستاني به خوبي مشاهده مي شود.
کافي است به مسلمانان تفهيم کنيم که اوباما و نتانياهو، اولي الامر نيستند. تغيير از درون بايد بر اساس نسخه اولي الامر مسلمين جهان باشد، نه نسخه اي
که از واشنگتن، لندن و تل آويو ديکته مي شود. «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم - در حقيقت، خداوند حال قومي را تغيير نمي دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.» (سوره مبارکه رعد، آيه ۱۱)
نظر شما